عربستان، اولتیماتوم وزیر خارجه و قلدرمآبی نیروی انتظامی برای مردم
موضوع تغییر سالن کنفرانس خبری حسین امیر عبداللهیان، وزیر خارجه حکومت ایران با همتای عربستانیاش، در حالی خبرساز شد که یک فرمانده نیروی انتظامی حکومت ولایت فقیه در روزهای اخیر مردم را به شکستن گردنشان تهدید کرده است.
بر کسی پوشیده نیست قلدرمآبی حکومت ولایت فقیه برای مردم بیدفاع ایران است، اما در صحنه بینالمللی و منطقهیی، آن چه بر معادلات و تنظیم رابطه حکومت ولایت فقیه حکم میراند، خفت و کرنش در مقابل قدرتهای خارجی است.
روزی که حکومت ولایت فقیه در سال ۱۳۹۴ حمله به سفارت عربستان سعودی را در دستور نیروهای «آتش به اختیار» قرار داد و به دنبال آن تبلیغات گستردهی حکومتی برای «فتح مکه» نیز در دستور کار قرار گرفت، شاید کمتر کسی فکر میکند که چند سال بعد حکومت ولایت فقیه با چه خفت و خواری، تن به بازگشت روابطش با سعودی بدهد.
ایام گشت و گشت و در سال ۱۴۰۲ در حالی که ۸ سال از ماجرای حمله به سفارت و کنسولگری سعودی در ایران میگذشت و در حالی که این حملات در دولت منصوب خامنهای از جناح مغلوب به مرحله اجراء گذاشته شد، وقتی که خامنهای و شرکاء میخواستند برای «دولت جوان و حزباللهی» دستاورد سازی کنند، چارهیی جز این نداشتند که دست به دامان قدرتهای منطقه شوند.
در این بین البته نقش «نه شرقی» دیروز حکومت ولایت فقیه و «نگاه به شرق» امروز خامنهای، یعنی چین بیتاثیر نبود.
حکومت ولایت فقیه در اوج انزوای بینالمللی، در یک سال اخیر بارها و بارها با التماس و استغاثه سعی کرده بود که نشان دهد که کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا متمایل به بازگشت به مذاکرات برجامی هستند و این امر مستمرا از سوی آمریکا تکذیب شد.
در همین حال فشار تحریمهای آمریکا بر گردهی خامنهای سنگینی میکرد و خامنهای مجبور بود تا اندکی از زیر فشار این تحریمها برهد.
در این بین این چاره اندیشیده شد که حال که جناح مغلوب حاکمیت جراحی و حذف شده است، بازگشت به روابط منطقهیی و جهانی، به نام دولت رئیسی ثبت شود.
توافق با عربستان در چه شرایطی و با چه ماهیتی؟
در این بین و البته برای تسویه حساب با آمریکا، خامنهای دست به دامان «برادران کمونیست» خود در چین شد تا توافق با عربستان را برایش تسهیل کنند.
عربستان نیز که این امر را حمل بر ضعف مفرط حکومت ولایت فقیه میدید، از موضع بالا وارد مذاکرات و توافقات با حکومت ولایت فقیه شد، در حالی که حکومت ولایت فقیه از ابتدای شروع مذاکرات بازگشت روابط به حال عادی با عربستان، همواره تبلیغات گستردهیی حول «موفقیتهای منطقهیی» خود میکرد.
این تبلیغات هنگامی که در اوج خود بود و کار به بازگشایی سفارت در دو کشور انجامید، عربستان وزیر خارجهاش را راهی تهران ساخت.
اما حکومت ولایت فقیه غافل از آن بود در میز و زمینی بازی میکند که دست بالا را در آن عربستان بر عهده دارد.
حکومت ولایت فقیه این مهم را به خوبی میدانست و سعی میکرد این واقعیت را وارونه جلوه دهد.
در یک نمونه پس از سفر وزیر خارجه سعودی به تهران و پس از دیدارش با مقامات حکومت ایران و از جمله رئیسی، مقرر گشت که کنفرانس مطبوعاتی وزیر خارجهی سعودی با امیر عبداللیهان برگزار شود.
میز این گونه چیده شده بود که حکومت ولایت فقیه از این کنفرانس نیز بهرهبرداری تبلیغاتی کند.
اما در صحنه آخر طرف سعودی میز را وارونه کرد و در حالی که حکومت ولایت فقیه را در منتهای ضعف میدید از برگزاری کنفرانس مشترک در سالنی که بر روی دیوار آن عکس خمینی، خامنهای و قاسم سلیمانی بود، طفره رفت و شرط گذاشت که کنفرانس باید در سالن دیگری و بدون این تصاویر برگزار شود.
علیالقاعده حکومت باید از این کار امتناع میکرد اما از فرط استیصال به درخواست وزیر سعودی تن داد تا خفت را تکمیل سازد.
در همین روزها، اظهارات فرمانده نیروی انتظامی مازندران خبرساز شد که «گردن کسی که خواست ناهنجاری کند را بشکنید پاسخش با من»!
ناظران آگاه با مقایسه این دو صحنه بر این باروند که این عربدهکشی برای شکستن گردن مردم، آن روی سکه کرنش و تعظیم در مقابل سعودی است.