مونا محمودی نژاد موقع اعدام ۱۷ ساله بود
در ۲۸خرداد ۱۳۶۲ در اوج وحشیگری خمینی، مونا محمودی نژاد پس از ملاقات هفتگی زنان بهائی در زندان “عادلآباد” در شیراز، به همراه 9 زن بهائی دیگر به پادگان “عبدالله مسگر” منتقل شدند و در مقابل همدیگر به دار آویخته شدند.
قبل از اعدام، از این زنان خواسته شده بود که برای رهایی از اعدام، از بهائیت دست بردارند و مسلمان شوند، اما هیچ کدام این پیشنهاد را نپذیرفتند و در حال زمزمه دعاهای مذهبی بودند. جسدهای این زنان بدون اطلاع خانوادهها و بدون مراسم مذهبی در گورستان بهائیان شیراز به نام “گلستان جاوید” دفن شدند.
نام اعدام شدگان عبارت بودند از:
عزت جانمی (اشراقی)، ۵۷ ساله، همراه با دخترش رویا اعدام شد.
نصرت غفرانی (یلدایی)، ۵۶ ساله، پسر او به نام بهرام یلدایی دو روز پیش اعدام شده بود.
طاهره ارجمندی (سیاوشی)، ۳۲ ساله، همسرش جمشید سیاوشی دو روز پیش اعدام شده بود.
زرین مقیمی ابیانه، ۲۹ساله.
مهشید نیرومند، ۲۸ ساله.
سیمین صابری، ۲۴ ساله.
اختر ثابت، ۲۱ ساله.
شیرین (شهین) دالوند، ۲۵ ساله.
رویا اشراقی، ۲۳ ساله، همراه با مادرش اعدام شد.
مونا محمودی نژاد، ۱۷ ساله، پدرش یدالله محمودی نژاد سه ماه قبل اعدام شده بود.
داستان بازداشت مونا محمودی نژاد
مونا و پدرش، در روز ۲۸ اسفند ۱۳۶۱، توسط دستگاه اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بازداشت شدند. آنها به اتهام فعالیتهایی به نفع بهاییت محکوم شناخته شدند. در طول محاکمه، آنها به طور سیستماتیک مورد شکنجه و آزار و توهین قرار گرفتند. برخی از افراد حاضر در دادگاه روایت کردند که مونا و پدرش به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و تحت فشارهای روانی قرار گرفتند تا از اعتقادات و مذهب خود دست بردارند.
در نهایت، مونا و پدرش به اتهام “مخالفت با نظام و تبلیغ علیه نظام” به اعدام محکوم شدند. پس از اعدام پدر مونا، او به تنهایی در زندان باقی ماند و در شرایط بسیار دشوار قرار گرفت. همچنین، مونا در زمان بازداشت خود نیز تحت فشارهای روانی و فیزیکی قرار گرفت .
با وجود تلاشهای متعدد از سوی سازمانهای بینالمللی و فعالان حقوق بشر برای جلوگیری از اعدام مونا، او در نهایت در یک اقدام بیرحمانه اعدام شد.
داستان مونا محمودی نژاد و دیگر بهائیانی که در این حوادث جان خود را از دست دادند، یکی از بسیاری از نمونههای نقض حقوق بشر در جهان است. آزادی عقیده و دین، حق اساسی هر فرد است و هرگونه تبعیض و ستم بر مبنای مذهب یا عقیده با آزادی انسان در تعارض است. برای مقابله با این نقضها، همکاری و همبستگی جامعه بینالمللی و فعالان حقوق بشر در برابر نقض حقوق بشر بسیار اهمیت دارد.
«یکی از زندانیان بهائی آن سالها در خاطرات خود می نویسد: «زندانی را بر روی تخت میخواباندند، مچ های دست و پا را به تخت و دو شصت پا را به هم میبستند و بر کف پا مینواختند… دژخیمانی که همگی “عبدالله” نامیده میشدند و میبایست با سرعت کار خود را تمام کنند، با همان شلاقهای آلوده به جان دیگری میافتادند و باعث جراحات شدید و عوارض بسیار می شدند.»
در گزارشی آمده بود که طی بازجوییهای طولانی و توهین آمیز، به مونا و۹ زن بهائی دیگر چهار دفعه مهلت دادهبودند تا دین بهائی را انکار کنند. در مرتبه چهارم که هیچ یک از آن ها ورقههای آماده برای انکار بهائیت را امضا نکرده بودند، حکم اعدام همگی از سوی حاکم شرع شیراز به جرم «جاسوسی برای اسراییل» صادر شد.
این ۱۰ زن در روز شنبه ۲۸ خرداد ماه سال ۱۳۶۲ در میدان چوگان شیراز به دارآویخته شدند. به گزارش یک منبع آگاه، مونا محمودی نژاد به دلیل کم سن بودن، آخرین فرد اعدام شده از این گروه بوده تا شاید با مشاهده حلقه آویز شدن ۹ زن دیگر، از اعتقادش برگردد. زمانی که نوبت او فرا رسیده، برای آخرین بار به او مهلت داده اند تا از دین خود روی گرداند. وقتی از انجام این کار اجتناب می ورزد، او را نیز حلق آویز می کنند.